• 009141158408
نقد عکس عکاسان مشهور 5 اکتبر 2020

روش نقد عکس

برای تمرین و نوشتن نقد عکس نکات زیر می‌تواند راهنما و گره‌گشا باشد. تقسیم بندی بر اساس نظر تری برت در کتاب «نقد عکس» انجام گرفته است. تاکید می‌کنم این متن برای تمرین است.

نقد عکس: سه گام برای نقد عکس ابتدا به پرسش‌های زیر پاسخ دهید و سپس آن‌ها را روی کاغذ بیاورید. مقاله‌ای بنویسید که دارای مقدمه و مطلبی که حاصل ترکیب چهار عنصر زیر و سرانجام نتیجه‌گیری باشد.

توصیف: هر آنچه را می بینید فقط توصیف کنید:

الف. عناصر: چه نوع خطوطی را می‌بینید؟ مستقیم، منحنی یا مورب یا…؟

چه نوع شکل‌هایی می‌بینید؟ هندسی، غیرهندسی، یا …؟
چه نوع بافتی می‌بینید؟ زبر، نرم، دانه‌دار، درشت، ریز، پرپشت، و …
چه رنگ‌هایی می‌بینید؟ روشن، تیره، درخشان، یا اصلا رنگی در کار نیست؟ یا …
دامنه‌های خاکستری چگونه‌اند؟ پرکنتراست، کم کنتراست، تون‌های گسترده خاکسترِی، و …؟
عناصر درون عکس چیستند؟ آدم، ساختمان، درخت؟ و …
ب. طرح: به عناصر ترکیب بندی و سازماندهی هنری تصویر توجه کنید.

عکس متوازن است؟
توازن موجود در عکس چگونه نشان داده شده است؟
نقد عکس مورد نظر در عکس متقارن است یا نامتقارن؟
ریتم در عکس دیده می‌شود؟ این ریتم حاصل تکرار است؟
چه چیزی تکرار شده است؟ برای مثال ریتم حاصل تکرار خط، رنگ، شکل، یا چه چیز دیگر است؟
نقطه کانونی (وضوح) کجاست؟
چه چیزی را در نگاه اول مشاهده می‌کنید؟
فضا چگونه است؟ ژرف، تخت، یا…؟

نقد عکس….

بیوگرافی ویلیام کلین

۱۹۵۷-۱۹۵۸ البوم رم منتشر شد و اولین عکاسی های مد او در مجله  ی ووگ به چاپ رسید. در همین سالها اولین فیلمش را با نام (برادوی از دریچه ی نور ساخت که می توان ان را اولین فیلم پاپ قلمداد کرد.

۱۹۵۹-۱۹۶۰ عکسهای کتاب مسکو را تهیه کرد. فیلم کوتاهی در نیویورک ساخت وبه عکسهای مد نیز ادامه داد.

۱۹۶۱ به دعوت یک ناشر ژاپنی برای تهیه ی کتابی در باره  ی توکیو به ژاپن و از انجا به مسکو و هندوستان رفت.

۱۹۶۲ فیلمهای بلندی برای تلوزیون فرانسه ساخت.

۱۹۶۳ فیلم بلند تلوزیونی مغازه ی بزرگ با شرکت سیمون سینیوره را ساخت. در همین سال پسرش به دنیا امد و در نمایشگاه فتو کینا به نام (سی عکاسی که تاریخ عکاسی را به وجود اوردند ) در المان شرکت کرد.

۱۹۶۴-۱۹۶۵ کتاب مسکو و کتاب توکیو به چاپ رسید. سه فیلم کوتاه در باره محمد علی کلی ساخت. همچنین با سرمایه گذاری  فیلم (شما کی هستید؟) را ساخت.

۱۹۶۶-۱۹۶۷ در این سالها به طور کامل عکاسی را کنار گذاشت و به سینمای (تجاری)روی اورد ولی این زمان با جنگ ویتنام مصادف شد. در ساختن فیلم دور از ویتنام که در امریکا فیلمبرداری شد همکاری کرد. فیلمنامه ی اقای آزادی را نوشت و ساختن ان را شروع کرد.

۱۹۶۸ فیلم آقای آزادی به پایان رسید اما تدوین آن در ماه مه متوقف شد چون سینما گران اعتصاب کرده بوداند.

۱۹۷۱-۱۹۷۴ به ساختن فیلم ادامه داد مانند فیلمی درباره ی قهوه خانه ای در زِییر و حماسه ای محمد علی کلی  همچنین سعی کرد فیلمی درباره ی توسعه شهری و ساخت یک شهر جدید بسازد.

۱۹۷۶-۱۹۷۹ مجموعه فیلمی برای یک تهیه کننده ی المانی درباره آمریکا ساخت بهساختن فیلمهای تبلیغاتی ادامه داد. در این زمان عکاسی رونق یافته بود و عکسهای او مورد توجه قرار گرفته بود چندین نمایشگاه ترتیب داد و به ویژه به عکاسی رنگی پرداخت.

۱۹۸۲-۱۹۸۳ چندین کتاب عکاسی به چاپ رساندو در مرکز ملی ژرژ پمپیدو نمایشگاه عکاسی برگزار کرد. برای اولین بار نشر یاتی چون ساندی تایمز لایکا و لیبراسون به او سفارش عکس داداند.

۱۹۸۴-۱۹۸۵ محصول مشترکی با ورارت فرهنگ فرانسه تحت عنوان مد و روش استفاده ساخت. در حال حاضر کتاب جدیدی در دست تهیه دارد و به فیلم تازه و انواع مختلف عکاسی می اندیشد.

  نقد عکس عباس کیارستمی

نقد عکس ویلیام کلین

نقد عکس یکی از آثار مشهور ویلیام کلین

تبهکاران کوچک

آنچه مرا بی درنگ به درون عکس (تبهکاران کوچک) ویلیام کلین می کشد، اتفاق عجیبی است که صورت گرفته است، که در این اتفاق سلاحی بی پروا در دستان کودکی به سوی من نشانه رفته است.

عکاس ارتباط خیلی نزدیکی با سوژه دارد و این تمام نزدیک از تجربیات سالیان گذشته عکاس نشات می گیرد. چهره و حالت کودک و فعلی که انجام می دهد دلهره و اضطراب خالی را در دل مخاطب عکس به وجود می آورد.چون این عمل کاملا غیر منتظره و ناباورانه است که کودکی این چنین و با این حالت اسلحه ای را به سمت دیگری بگیرد.کودک در واقع به نوعی نماینه اقشار گانگستر های کوچک است که زاییده شرایط اجتماعی است که او در آن زمان زندگی می کند و ناخواسته در مسیر و سرنوشت هولناکی قرار گرفته است و بی شک این حرکت او، در آینده از وی یک گانگستری بزرگ خواهد ساخت و ویلیام کلین این امر را کشف کرده و به نوعی به آینده نگری و سرنوشت افراد جامع خویش رسیده است و این یکی از عکاسان مستند اجتماعی است که نقاب از چهره محیط خویش بردارند و آنچه را که داده است نشان دهند.

با وجود این که عکس در لحظه ای از زمان شکار شده است اما همه چیز درست است ترکیب بندی و کادر بندی و رعایت اصول فنی به طرز هوشمندانه ای در عکس رعایت شده و این نیز ناشی از ذهن خلاق ویلیام کلین است.

عکس ویلیام کلین

 

بیوگرافی روبرت کاپا

اندری فریدمن در سال ۱۹۱۴، در بوداپست متولد شد و قدم به دنیایی گذاشت که کشمکش میان ملتها در آن موج می زد. اندری در نوجوانی که پسری فقیر اما باهوش و احساساتی بود درگیر جریانات انقلابیون چپ گرا شد و به دنبال هیجان و خطر رفت. زمانیکه ۱۸ سال بیشتر نداشت عازم برلین شد تا در آنجا فتوژورنالیسم را فراگیرد . اولین موفقیت او در سال ۱۹۳۲ به وقوع پیوست؛ زمانیکه تروتسکی برای صحبت در مورد انقلاب روسیه به استادیوم کپنهاگ آمده بود و کار عکاسی از او برعهده ی اندری گذاشته شد. به گفته کرشو نویسنده کتاب بیوگرافی کاپا عکس های او از تروتسکی هیجان انگیزترین عکس های آن روز بودند.
بعدها اندری فرید من به نام کاپا مشهور شد. با افزایش قدرت نازی ها در آلمان، فریدمن عازم پاریس شد. در فرانسه مبارزات صنعتی و اجتماعی اواسط دهه ی ۱۹۳۰ را به تصویر کشید تا بتواند از این راه امرار معاش کند. در همان زمان مجذوب خانمی به نام ” گردا تارو ” شد و با او ازدواج کرد . تارو نه تنها شریک زندگی ، بلکه در کار و رویاهای او نیز شریک بود. آنها به کمک یکدیگر رابرت کاپا را کشف کردند؛ عکاسی معروف ، ثروتمند و با استعداد که نامش در زیر یک عکس برقیمت آن می افزود.

کاپا و همسرش در سال ۱۹۳۶ به طرف اسپانیای جنگ زده حرکت کردند تا با دوربین هایشان به جنگ استبداد و خودکامگی بروند . در همان سال تارو ، در آنجا در یک حادثه رانندگی در جاده جان خود را از دست داد . کاپا بسیار اندوهگین بود زیرا بخشی از وجودش را از دست داده بود و تا مدتی تحت تاثیر این حادثه بود.

رابرت کاپا از معروف ترین عکاسان جنگ در طول قرن بیستم به شمار می آمد . وی استانداردهای متداول در زمینه ی عکاسی جنگی را پایه گذاری کرد . او از پنج جنگ مختلف عکاسی کرد : جنگ های داخلی اسپانیا، دومین جنگ چینی ها و ژاپنی ها، جنگ جهانی دوم در سراسر اروپا، جنگ عرب ها و اسرائیلی ها در سال ۱۹۴۸ و اولین جنگ هندوچین. او جریان جنگ جهانی دوم را در لندن ، آفریقای شمالی، ایتالیا، نبرد نورمندی در ساحل اوماها و نهضت آزادی پاریس دنبال کرد.

  صنعت چاپ ایران

هنگام عکاسی از لحظات دراماتیک، برای کاپا توجه به مسائل فنی در درجه دوم اهمیت قرار داشت . عکس های مهیج او من جمله عکس هایی که در طی هجوم نورمندی در ۱۹۴۴ گرفته شد، توانستند به گونه ای منحصر بفرد، خشونت جنگ را به تصویر درآورند. در سال ۱۹۴۷ کاپا به همراه چند عکاس دیگر، آژانس عکس مگنوم را تاسیس کردند . این موسسه اولین مرکز گروهی برای تمامی عکاسان آزاد دنیا به حساب می آید.

کاپا معروف ترین آثار خود را در ژوئن ۱۹۴۴ روز هجوم نورمندی ثبت کرد. در آن روز او همانند سایر سربازان نزدیک ساحل شنا کرد ولی به جای تفنگ ، خود را به دوربینش مسلح نموده بود. در چند ساعت اول کاپا ۱۰۶ عکس از حمله و تجاوز دشمن گرفت ، اما یکی از اعضای مجله لایف لاندن در تاریک خانه فیلم ها را بیش از حد در خشک کن قرار داد و باعث ذوب شدن امولسیون نگاتیو ها شد و سه حلقه و نیم از فیلم های او را خراب کرد. در مجموع فقط ۱۱ فریم به دست آمد. جایگزینی امولسیون ذوب شده در نگاتیو حالتی سراسیمه و رعب آور در تصویر القا می نمود بطوریکه بینندگان نه تنها می توانستند تصویر راببینند بلکه می توانستند کاملا در جو میحیطی که سربازها در آن می جنگیدند نیز قرار گیرند. مجله لایف ۱۰ فریم از آن عکس ها را در شماره ۱۹ ژوئن خود چاپ کرد و در شرح آنها نوشت: ” اندکی خارج از فوکوس ” و این طور توضیح داد که در اثر هیجان موجود در آن صحنه دست کاپا دچار لرزش شده است ولی کاپا این مسئله را انکار کرد.
در اوایل دهه ی ۱۹۵۰ ، زمانی که کاپا جهت برپایی نمایشگاهی از طرف شرکت عکس مگنوم عازم ژاپن شده بود، مجله لایف از او خواست تا به آسیای جنوب شرقی که درگیر اولین جنگ هندوچین بود برود. علی رغم آنکه او چند سال قبل قسم خودره بود که دیگر از هیچ جنگی عکاسی نکند، این ماموریت را پذیرفت و به همراه یک هنگ فرانسوی و دو روزنامه نگار تایم – لایف عازم آنجا شد. در ۲۵ می ۱۹۵۴ وقتیکه در حال عبور از منطقه ای خطرناک بود، کاپا از ماشینش پیاده شد و از جاده ای بالا رفت تا از آن بالا عکاسی کند. در حدود ۵ دقیقه بعد ، صدای انفجاری شنیده شد، پای کاپا بر روی یک مین رفته بود. وقتی همکارانش به صحنه حادثه رسیدند، او هنوز زنده بود ، اما پای چپش تکه تکه شده و زخم عمیقی در سینه اش به چشم می خورد. کاپا به یک بیمارستان محلی کوچک منتقل شد اما در لحظه ی ورود به آنجا جان خود را از دست داد. او در حالیکه دوربین در دستانش بود چشم از دنیا فرو بست.

عکس رابرت کاپا

 

نقد عکس مشهور رابرت کاپا

– عکس لحظه کشته شدن یک سرباز در جنگ داخلی اسپانیا از رابرت کاپا، یکی از معروفترین و ماندگارترین عکس های جنگی قرن بیستم است. اما اکنون پژوهشگران اسپانیایی که وقایع مربوط به عکس را مطالعه کرده اند می گویند ممکن است این عکس ساختگی باشد.
زمانی که این عکس برای نخستین بار در مجله فرانسوی زبان Vu و پس از آن در مجله Life منتشر شد، در زیرنویس آن با عنوان کشته شدن سرباز، نوشته شده بود که عکس، لحظه ی گلوله خوردن تفنگدار جمهوریخواه را نشان می دهد.
محلی که گفته شده بود عکس در آنجا گرفته شده است، تپه موریانو در جبهه کوردوبا بود؛ جایی که نیروهای پشتیبان ژنرال فرانسیسکو فرانکو در نبردی سهمگین با سربازان وفادار به دولت جمهوریخواه، مبارزه می‌کردند.
اکنون پژوهشگران اسپانیایی می‌گویند نه تنها عکس در جایی که کاپا گفته، گرفته نشده؛ بلکه به احتمال خیلی زیاد، تفنگدار اسپانیایی نیز مورد اصابت گلوله قرار نگرفته است.
چهار پژوهشگر پس از مطالعه عکس و تصاویر جدید – که به تازگی در نمایشگاهی با عنوان “چنین است جنگ” که در موزه هنر بارسلونا به نمایش درآمده‌اند- می‌گویند عکس‌ها ۵۵ کیلومتر دورتر از محل گفته شده، در ناحیه‌ای که در آن زمان نبردی در آن رخ نمی‌داد؛ گرفته شده‌اند.
رایول ریبنبایر فیلمساز، به آسوشیتدپرس می‌گوید: خیلی زود متوجه شدیم که از میان عکس‌های جدید – ۳۴ عکس منسوب به کاپا و ۶ عکس منسوب به دیگر همکارش گردا تارو – چهار عکس وجود دارد که محل صحیحی که کاپا در آنجا عکاسی کرده را معلوم می کند.
فرانسیسکو مورنو تاریخ نگار، درباره اطلاعات جغرافیایی عکس ها می گوید: شکل های هفت تپه، محلی که دو خانه روستایی و چندین جاده در آنجا پیدا شده کاملاً با دامنه هایی که تنها در شرق شهری به نام اسپجو وجود دارد، مطابقت می کند.
برای اسپانیایی ها، عکس کشته شدن سرباز، یادآوری تلخ از نبرد داخلی سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ اسپانیا و یاد آور جان باختن حداقل پانصد هزار انسان است. و برای کاپا عکسی بود که او را به عنوان بهترین عکاس جنگ دنیا در حرفه فتوژورنالیسم مطرح کرد.
باز هارتشورن مدیر مرکز بین المللی عکاسی – که توسط برادر کاپا؛ کورنل کاپا که متولی میراثش نیز است، بنیان نهاده شده – به آسوشیتدپرس می‌گوید: “این مرکز ۲۵ سال را صرف اثبات درستی این عکس کرده است. وی همچنین می‌گوید: کاپا چریک بود؛ او به نهضت ضد فاشیسم اعتقاد داشت؛ به نظر من حقیقیت پشت این عکس، غیر قابل درک است”.
ریبنبایر فیلمساز می‌گوید او و همکارانش به طور وسیعی با حقوقدانان بر سر مستند بودن عکس کار کردند و جلوه‌های معما گونه‌ای از عکس کاپا را یافتند که همگی در فیلمی با نام “سایه کوه یخ” نشان داده شده است.
در میان دیگر نتایج، آنها نکته نگران کننده‌ای یافتند و آن این بود که در عکس مدرکی دال بر گلوله شلیک شده وجود ندارد.
بهتر بود مجله Vu عکس دیگری از کاپا را که در آن سرباز دیگری درست در همان نقطه تپه کشته شده را منتشر می‌کرد. حتی رپچارد ولان شرح حال نویس که کاپا را به گونه‌ای دیگر محترم می‌شمارد؛ درباره عکس کشته شدن سرباز مشکوک است. ولان در کتابش با نام “چنین است جنگ؛ رابرت کاپا به هنگام عکاسی” می‌نویسد: من در کشمکش با این مساله بودم که چگونه عکسی را بررسی کنم که بعضی معتقدند واقعی است و بعضی نمی‌توانند آن را بطور مطلق و مسلم سندی از واقعیت بدانند.
این عکس برای دیوید والسلس مدیر نمایشگاه بارسلونا، زمینه‌های تاریخی زیادی از عکاسی جنگ در آن زمان را آشکار می‌کند. او می‌گوید: کاپا و تارو- کسانی که آژانس عکس مگنوم را پایه‌ریزی کردند- به تازگی برای کسب اعتبار وارد اسپانیا شده بودند. آنها از طرف اداره تبلیغات دولت جمهوری مستقر در بارسلونا و از طریق گذرگاه‌های امن، عازم جبهه ی کوردوبا شدند. منظور از این اعزام این بود که عکاسان، در دو طرف جبهه نبرد عکس‌هایی برای اهداف تبلیغاتی بگیرند.
ریبنبایر می‌گوید: هیچکس شکی به تعهد کاپا ندارد.
تارو به هنگام عکاسی در کوردوبا، بوسیله یک تانک کشته شد و کاپا – کسی که گفته بود “اگر عکس‌هایتان به اندازه کافی خوب نیستند، به این دلیل است که به اندازه کافی به موضوع نزدیک نشدید”- در حالیکه دوربینش در دستانش بود در ویتنام بر روی مین رفت و کشته شد.

  تحلیل لوگو 9 خودروساز معروف جهان

نقد عکس رابرت کاپا

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 4 میانگین: 3.5]
برچسب :

کانون تبلیغاتی یوز

زندگی‌نامه‌ای کوتاه برای بخش شناسنامه‌تان بنویسید. این متن ممکن است برای همه نمایش داده شود.

دیدگاه

    خیلی عالی، بی نظیر کاملا علمی و فلسفی

ارسال دیدگاه